قیصر امینپور در پایتخت جهان
روزهای سهشنبه پایتخت جهان بود
بهترین لحظه ها
روزها
سالها را
با تمام جوانی
روی این پلههای بلند و قدیمی
زیر پا میگذارم
بین بیداری و خواب
روبروی تو در لحظهای بیکران مینشینم ...
راستی باز هم میتوانم
بار دیگر از این پلهها
خسته
بالا بیایم
تا تو را لحظهای بیتعارف
روی آن صندلیهای چوبی
با همان خنده بیتکلف ببینم؟
بهترین لحظهها...
لحظههایی که در حلقه کوچک ما
قصه از هر که و هر کجای زمین و زمان بود
قصه عاشقان بود
راستی
روزهای سهشنبه
پایتخت جهان بود