گزارشی از وضعیت زبان فارسی در ازبکستان توسط حبیبالله بابایی
گزارش مشاهدات آقای دکتر حبیب الله بابایی در رابطه با وضعیت زبان فارسی در ازبکستان در سفری به آن دیار
بسیاری از مردم عادی در ازبکستان (از تاشکند تا بخارا) زبان فارسی را نمیدانند، به زبان فارسی نمینویسند، خوشنویسی خط فارسی را بلد نیستند، ترانهها و موسیقیهای سنتی فارسی را گوش نمیکنند و یا اساسا نمیفهمند (پاپ ایرانی را کم و بیش گوش میکنند)، آنها بخشی از فرهنگ بومی و دینی گذشته خود را به نظام سلطۀ شوروی سابق باختهاند و اکنون هم در فرهنگ روزمرهشان بیشتر از فرهنگ و زبان روسی استفاده میکنند (وضعیت تک زبانی روسی در ازبکستان).
با این همه زبان فارسی همچنان زبانی زنده در میان سخندانان ازبکی است، آنگاه که با برخی از پا به سن گذشتگان در کوچه پس کوچههای سمرقند و بخارا به سخن مینشینید اشتراکات زبانی، ادبی، و فرهنگی بسیاری را در میانههای خود و ازبکها مشاهده میکنید: نامهای شیرین و دوستداشتنی فارسی و گاه عربی برای آقایان و خانمها (دلشاد، دلناز، فرنگیز، نازگل، پهلوان، ذوالخمار، فیضالدین)، جملات، حکمتها و تکیهکلامهای روزمره (مثل استفاده از کلمه «رحمت» به جای تشکر)، سبک معماری مشترک فارسی، تصوف و نشانههای تاریخی آن در تاثر از عارفان و شخصیتهای فارسزبانی مثل ابویوسف همدانی.
این گزارش مختصر، حاصل مشاهدات عینی در سفریست که آقای دکتر بابایی (نگارنده) در توصیف آن چنین میگویند:
«سفر ازبکستان در همراهی با اساتید تاریخ، فلسفه، ارتباطات، و تمدن در دانشگاه باقرالعلوم(ع) سفری متفاوت و البته مقدماتی در فهم تاریخی و تمدنی از آسیای میانه بود. علاوه بر آثار مختلف و مهم تاریخی در تاشکند، سمرقند و بخارا، دیدارهای مهمی که در این سفر صورت گرفت عبارت بود از دیدار از موسسه تاریخ در تاشکند، دیدار از دانشگاه سمرقند، موزه مرکزی سمرقند، دانشگاه بخارا، و دیدار و گفتگو با برخی از اساتید و اندیشمندان (همچون استاد عظمت ضیاء، استاد جمعه همراه، و استاد ادس) همینطور جلسه با سفیر ایران در تاشکند.»